ماهک مامان و آرایشگاه.......

دختر قشنگ من با تو بودن هر روز برای من یه اتفاق هیجان انگیز و خوب به همراه داره،چقدر خوبه که دخترم شدی ،دخترم شدی تا گوشاتو سوراخ کنم و گوشواره بندازم،برات لباسای رنگی رنگی بخرم،ببرمت ارایشگاه و موهاتو کوتاه کنم،با تو بودن هر ثانیش هیجان انگیز و دوست داشتنیه،ماهک گلم پنج شنبه با مامان معصوم بردمت ارایشگاه نزدیک خونشون،من چند باری رفتم اونجا و تو رو همراهم میبردم سهیلا خانم ارایشگر حسابی عاشقت شده بود واسه همین گفتم ببرمت اونجا چون تا حدودی با محیطش اشنا بودی و کمتر بی تابی میکردی،خلاصه مامان معصوم نشست رو صندلی و تو رو بغل کرد خانم ارایشگر برات پیشبند زد اخه گفت لباست خیلی قشنگه حیفه خراب شه.....

بلاخره کارشو شروع کرد و تو هی سرت رو تکون میدادی تمام پرسنل ارایشگاه و مشتری ها داشتن سرگرمت میکردن تا حواست پرت شه

زیاد گریه نکردی  فقط اخراش که سرتو نگه داشتم کلافه شدی،بمیرم برات بغضرکرده بودی و منم اخر کار چند تا  عکس ازت گرفتم و اومدیم خونه مامان معصوم بردت حمام و از حموم که اومدی اینقد خسته بودی خوابت برد ،بعد که بیدار شدی با بابا شاپور رفتی بیرون و دوری زدی و اومدی خونه،موقع شام هم بردمت اتاق دایی شاهین و تو کمد دیواری نشوندمت تا نیای سر سفره و بهمش بزنی،خلاصه کلی تو کمد با مامان بازی کردی،عاشقتم عزیزم.............

ماهک قشنگ من جمعه با بابایی رفتم خونه ی خودمون و من لوازم نقاشیم رو اوردم اخه میخوام واسه بالای تختت یه تابلوی چهار تیکه درست کنم بعدا ازش عکس میگیرم و برات میزارم.برگشتنی هم از انقلاب مقوا و گواش  و یه سری لوازم خریدم و اونجا برات دو تا کتاب بامزه خریدم. قسمت نشد ما نمایشگاه بریم و کتاب حمام واست بخرم اما من برات از سایت سفارش میدم تا واست بیارن دختر من ،عشق من،تا ساعت ۱۰ شب با بابا الگوی تابلو ها رو کشیدیم و قراره فردا رنگشون کنم  خدا کنه خوب دربیاد اخه خیلی وقته دست به قلم نشدم..........

اینم عکس شما موقع رفتن به ارایشگاه.....

و اینک ماهک مامان بعد از کوتاهی مو.......

 الهی من فدای بغضت بشم عزیز مامان.....

اینم کتابایی که واست خریدم عسلم.......

بقیه ی عکساتو تو پست های بعدی برات میزارم فدات شم .دوستت دارم دختر گلم......