16 ماهگیت مبارک فرشته ی من.....
روزها اونقدر بی تاب بزرگ شدنت هستن که به من فرصت سیر تماشا کردنت رو نمیدن.انگار همین دیروز بود که برای اولین بار بغلت کردم اونقدر کوچیک بودی که میترسیدم از دستم بیفتی...وقتی به دیروز فکر میکنم افسوس میخورم که چرا بیشتر نگاهت نکردم .بغلت نکردم.داری بزرگ میشی و من تازه به حرف دیگرون رسیدم که چشم به هم بزنم تو خانومی شدی واسه خودت...
یک سال و چهار ماه هر روز تو رو داشتن چقدر زود اما قشنگ گذشت .به فرداها بگو یواش تر بیان تا بیشتر تماشا کنم بچه گی هاتو.شیطنت هاتو ....دختر قشنگم امروز وارد ماه16 زندگیت شدی.مبارکت باشه...عاشقتم .قول بده با بزرگ شدنت از من دور نشی و همیشه مامانو بهترین و نزدیکترین دوستت بدونی...
شانزدهمین ماه زندگیت قشنگ و آروم.....
ماهک خانوم چهار ماهه ی من.....
نفس یک سال و چهار ماهه ی مامان....
یه عالم بوس عاشقتم
راستی قند مامان .بابا محمد و باباشاپور هنوز برنگشتن از سفر منم برات کیک نخریدم اما به جاش واست یه دست لباس و یه کلاه و یه سارافون بافت خریدماینم عکساش....
مبارکت باشه جیگیل مامانمنم امروز لباستو تنت کردم خیلی بهت میاد فدات شم..
اینم عکسای دخملی با لباس جدید....
فدای چشای نازت
همیشه بخند دختر قشنگم ....عاشق لبخندتم ...بوس بوس