حال و هوای این روزهای دخترم.......
دختر قشنگ و دوست داشتنی من ، این روزها خیلی خیلی شیطون شدی اینقد که نمیشه یه لحظه تنهات بزارم ،همه جای خونه سرک میکشی و خیلی عجله داری راه بیفتی،با دستای کوچیکت همه جا رو میگیری و رو پاهات وایمیستی،هفته ی پیش سالگرد ازدواج من و بابایی بود و با هم رفتیم بیرون و یه کیک بزرگ و قشنگ خریدیم.....پنج شنبه ی همون هفته هم با بابایی رفتیم یه ماشین لباسشویی برای خونمون خریدیم اخه ماشین لباسشویی قبلیمون کوچیک بود و کلا دوستش نداشتم ،بابایی هم برام یه لباسشویی هفت کیلویی سامسونگ خرید و گذاشت به حساب سالگرد ازدواجمون.........مردا کلا زرنگن دخترم♥♥راستی اولین روز ماه رمضون من و بابایی رفتیم بلوار ابوذر تا برای افطار حلیم بخریم اونجا یه اسباب بازی فروشی عالی بود برات یه استخر بادی و یه توپ بادی خریدیم ،اخه تو عاشق آب بازی هستی و گفتم تجربه ی خوبیه برات......شب بعد از افطار تو حموم استخرت رو پر از اب کردیم و شما رو انداختیم توش،الهی فدات شم که مثل ماهی تو آب شنا میکردی ،دست و پا میزدی جیغ میزدی و میخندیدی.......خلاصه کلی انرژی ت رو تخلیه کردی و منم انرژیم از دست رفت♥♥♥♥♥♥خیلی از استخرت خوشت اومده بود عزیزم عاشقتم دختر خوب مامان........
گل مامانی حالا دیگه میرقصی ،با حرکاتت میفهمونی چی میخوای،،بابا و مامان و ددر و ممه رو خوب تلفظ میکنی،حسابی لجباز شدی و میخوای با گریه همه چیزو به دست بیاری،بد غذا شدی و موقع غذا خوردن کلی اذیت میکنی،تمام تبلیغات شبکه جم رو میبینی و پلک نمیزنی،چون حسابی کنجکاو شدی مرتب زمین میخوری و هی گریه میکنی و مامانی غصه میخوره،عاشق تراس خونه ی مامان معصوم هستی و مدام باید کنترلت کنم که نری و اگرم موفق نشدم خودم همراهت بیام تراس و با هم بازی کنیم،عاشق اینی که بری زیر صندلی غذات و با گچ دیوار بازی کنی،یه روز به بابایی گفتم بیا برای ماهک یه کلبه بخریم تا دیگه زیر صندلی نره و تو کلبه بازی کنه ،بابا شاپورم برات دیروز یه چادر عروسکی خرید که برات بازش کردیم و اولش یه کم ترسیدی بری توش اما مامان معصوم بردت و سوپت رو اونجا خوردی اما سریع اومدی بیرون و این شد که ما فهمیدیم شما فقط زیر صندلی غذا احساس ارامش میکنی و چادرت رو جمع کردیم تا هر وقت لازم شد ببریم بیرون و ازش استفاده کنیم ،♥♥♥♥♥♥
الان چند روزی میشه که به لیست غذات میگو رو هم اضافه کردم برات با ابلیمو و گلپر مزه دارش میکنم و با سبزی پلو میل میکنی خدارو شکر خوشت میاد....همه ی این غذا هارو با کمک مامان معصوم برات درست میکنم و بیشتر زحمتاشو مامان معصوم میکشه دستش درد نکنه..........صبح ها هم خرما و گردو بهت میدیم و میخوری ....عاشق اینی که سفره ی افطار پهن بشه و بیای بهم بزنیش من و مامان معصوم هم تلاش میکنیم قبل افطار بخوابونیمت تا لااقل راحت افطار کنیم اما بیشتر وقتا موفق نمیشیممیای سر سفره و با من و بابا شاپور و بابایی و مامان معصوم افطار میکنی جیگر من..
قربون دخترم برم فردا یازده ماهت پر میشه .باورم نمیشه به تولد یک سالگیت چیزی نمونده و داری خانومی میشی واسه خودت پرنسس مامان....دوستت دارم عزیز دلم خیلی زیاد..
اینم استخر و توپ بادی که من و بابایی برات خریدیم.....
اینم اولین تجربه ی اب بازی شما .......قربونت برم کلی خوش گذروندی
هر کاری کردم نذاشتی توپ بادیت رو بندازم تو استخرت منم ازش عکس ندارم فدات شم
و حالا اینم چادر بازی که بابا شاپور واست خریده عزیزم ........
خونه ی جدیدت مبارک عزیز مامان
دوست تبلتی ماهک مامان......عاشق این جوجه هستی
راستی اینم عکس کیک سالگرد ازدواجمونه که نوشته ی روش هیچ ربطی به سالگرد ازدواج نداره.اما قنادی که من ازش کیک میخرم همین یه کیک رو داشت اخه ما دیر رفتیم واسه خرید کیک و این شد کیک سالگرد ازدواجون.....
عروسک دوست داشتنی من.دختری که همه عاشقشن
اینم یه گوشه از شیطنت هات.دفتر تلفن بیچاره که از دست تو تکه تکه شده
دوستت دارم عزیز دلم.خیلی زیاد